مدرسه شاد



دانش‌آموزان مدارس ما به جای لذت دوران کودکی و فراگیری مهارت‌های زندگی مجبورند برای گذراندن دوران تحصیلات عمومی و گرفتن مدرک، مسیری طاقت‌فرسا را آن هم غالبا با بی‌رغبتی طی کنند. این در حالی است که در کشورهای توسعه‌یافته، فرد شادترین لحظات زندگی خود را در مدرسه می‌گذراند و نه تنها با مدرسه احساس بیگانگی نمی‌کند بلکه بخش عمده‌ای از زندگی اجتماعی خود را در آنجا تجربه می‌کند. اما اشکال در چیست و چه عیبی در نظام آموزشی ما وجود دارد که مدارس را برای بچه‌ها خسته‌کننده کرده تا از هر فرصتی برای تعطیل‌کردن و به عبارتی گریزان‌بودن از درس و مدرسه استقبال کنند. سال‌هاست که بحث بازنگری در شیوه و نظام آموزش‌و‌پرورش، چه از نظر محتوای کتب درسی و چه از نظر ساختار و برنامه‌های آموزشی و اداری مطرح است، اما این تغییرات گوناگون نتوانسته مدرسه را برای دانش‌آموزان به محیطی جذاب و مفید و شاد تبدیل کند. از نظر نگارنده، عواملی وجود دارد که بدون شک مانع ایجاد و نهادینه‌شدن نشاط و سرخوشی در دانش‌آموزان می‌شوند که می‌توان با شناخت و تعدیل آنها این
سنگین و حجیم‌بودن کتاب‌های درسی دانش‌آموزان در تمام مقاطع که علاوه بر ایجاد خستگی و ددگی دانش‌آموزان، عملا فرصتی برای آموزش عمیق مطالب باقی نمی‌گذارد. محیط خشک و بدون جذبه مدرسه، ساختمان فرسوده و تزئینات و رنگ‌آمیزی نامناسب و نورگیرنبودن کلاس‌های مدرسه، تدریس به شیوه‌های عموما سنتی، معلم‌محوری، اام پذیرش بی‌چون‌و‌چرای دانش‌آموز، عدم تعامل دوجانبه معلم و دانش‌آموز در فرایند کلاس که موجب بی‌حوصلگی و خستگی زودرس می‌شود. رابطه غیرصمیمی و خشک بین معلم و دانش‌آموز و اام به انجام تکالیف سنگین و بی‌توجهی به نظرات و احساسات آنها، مسئله تنبیه بدنی در برخی کلاس‌های درس که هرازگاهی اخباری از برخورد خشن معلم با دانش‌آموزان شنیده می‌شود. همچنین از دیگر عواملی که موجب عدم رغبت دانش‌آموزان برای حضور در کلاس‌ها و بی‌علاقگی آنها به مدارس می‌شود، برگزاری کلاس‌های صبح زود است که علاوه بر تأثیراتی که بر سلامتی بچه‌ها دارد، آنها را از مدرسه بیزار می‌کند. همچنین ایجاد استرس و اضطراب ناشی از روش‌های نادرست آموزشی و محیط مدرسه موجب بی‌انگیزگی دانش‌آموزان برای حضوری شاداب در مدرسه می‌شود.                                         
برای دست‌یابی به تحقق آرمان‌های مربوط به شاداب‌سازی مدارس باید تحولات جدی در نگرش مدیران و مسئولان نظام آموزش‌و‌پرورش ایجاد کرد. در واقع شاداب‌سازی مدارس را باید در ابعاد ظاهری و ابعاد معنوی جست‌وجو کرد. با توجه به اینکه جامعه فردا را فرزندان امروز ما اداره خواهند کرد، اگر خوب تعلیم بیابند و تربیت شوند جامعه نیز شاداب و منظم و خوشبخت و سالم خواهد بود. در غیر این صورت، هیچ امیدی نیست. برای اینکه سلامت جسمانی و روانی دانش‌آموزان حفظ شود، باید سعی کنیم با شناسایی عوامل مؤثر بر شادی، موجبات تقویت عوامل مثبت و تقلیل عوامل منفی مؤثر بر شادی را فراهم کنیم. از آنجا که شادی بزرگ‌ترها عامل مؤثر در شادی و نشاط کودکان است و اولیا و مربیان غمگین نمی‌توانند فرزندان و دانش‌آموزانی شاد تربیت کنند، از این‌رو با ارائه نظام اعتقادی برای دستیابی به شادی، می‌توان به افزایش شادی در میان افراد جامعه کمک کرد. به این ترتیب، مردم می‌توانند تغییری مثبت در زندگی خود به وجود آورند، احساس پیشرفت و لذت در زندگی داشته باشند و به شادی و مسرت دائمی دست یابند و فقط در این صورت است که می‌توانند شادی و مسرت را در وجود کودکان خود نیز پرورش دهند.
شادزیستن برای کودک به همان اندازه مهم است که تغدیه خوب، محبت‌کردن و حفاظت از او اهمیت دارد، زیرا سلامت روحی و روانی و فیزیکی و جسمانی او را تأمین می‌کند. نرخ شادی و خنده در مدارس ما بسیار پایین است. میزان شیوع خنده و توسعه فضای فرح‌بخش در آموزشگاه‌ها کم است. یکی از مشکلات هر جامعه غفلت از شادی و نشاط و در نتیجه افزایش بیماری‌های مختلف روانی از قبیل اضطراب و افسردگی است. در گذشته به‌نظر می‌رسید که وظیفه آموزش‌و‌پرورش تولید عده‌ای فارغ‌التحصیل است که فقط بتوانند امرار معاش کنند، اما امروزه کارکرد نظام‌های آموزش‌و‌پرورش علاوه برکسب مهارت‌های خواندن و نوشتن، کسب مهارت زیستن و حل مسئله و چگونگی رویارویی با چالش‌های هزاره سوم را دربر دارد و سرلوحه تعلیم و تربیت در یک جمله خلاصه شده است: شوق زندگی‌کردن را به دانش‌آموزان بیاموزیم. ولی باید معتقد باشیم که درحقیقت رشد پایدار ما در گرو شادی پایدار است. در دنیای پراضطراب و پرتلاطم امروز، آرامش و داشتن خیالی آسوده، نعمتی است که همگان آرزوی آن را دارند. از امام باقر علیه‌السلام نقل است: نزد خدا، عبادتی محبوب‌تر از شادکردن مؤمنان نیست. با این گواهی‌های روشن از آموزه‌های دینی و نیز سیره ائمه، چرا محیط مدرسه برای دانش‌آموزان که بندگان پاک و خوب خدا هستند و می‌توانند مؤمنان واقعی جامعه آینده باشند، محیطی شاد و بانشاط نباشد. مدرسه شاد می‌تواند شوق زندگی را به دانش‌آموزان هدیه دهد. روان‌شناسی به نام دیوید مایرز سلامت روانی فرد را در میزان داشتن سرخوشی فرد می‌داند و می‌گوید سرخوشی نوعی احساس امنیت است؛ احساس اینکه زندگی به طور کلی به‌خوبی می‌گذرد. این حالت خوشی و نشاط، آنی و زودگذر نیست و دارای دوام نسبتا پایداری است که بستگی به عوامل متعددی دارد. دکتر ویلیام فرای (استاد دانشگاه استانفورد) که تأثیر‌های خنده و شوخی را بر سلامت جسمی و روحی به مدت سه سال  بررسی کرده است، می‌گوید خنده در هر روز به اندازه ۱۰ دقیقه ورزش قایق‌سواری و پاروزدن برای کارکردن قلب و عروق بدن مفید است. همچنین باعث تغییر شکل امواج مغزی و ضرباهنگ تنفس می‌شود، از احساس درد می‌کاهد و ترشح هورمون‌های مربوط به استرس را کاهش می‌دهد و با افزایش فعالیت سلول‌های مدافع موجب تقویت ایمنی بدن در مقابل بیماری‌ها  می‌شود.
ورزش و تغذیه مناسب، به سلامت فکر و روان کمک می‌کند زیرا ورزش میزان بعضی مواد شیمیایی موجود در مغز را تغییر می‌دهد و موجب افزایش جریان خون و جذب اکسیژن شود
معلم آهنگ و فضا و جو کلاس درس را تنظیم و برقرار می‌کند. چنانچه قرار باشد که روح دانش‌آموز پرورش و رشد یابد، باید این روند از روح معلم آغاز شود. حال چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد، شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانش‌آموزان وجود خواهد داشت. معلمانی که حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نمی‌توانند ارائه کنند، آنان از لحاظ انتقال فکر با دانش‌آموزان هماهنگ نیستند و برای پاسخ‌گویی به نیازهای دانش‌آموزان آمادگی ندارند. هر معلم باید با توجه به هر‌گونه نقص در درک و دریافت دانش‌آموز به‌عنوان نقصی در تدریس خود توجه  و تلاش کند تا در خود توانایی کشف روش‌های جدید را به وجود آورد. معلم باید این امکان را داشته باشد تا بهترین روش ممکن را انتخاب کند. هر درسی در میان درس‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و اگر شاگرد به ارزش آن درس آگاه شود، آن درس برایش معنی‌دارتر می‌شود.

                 

 

تعریف شادی از دیدگاه روانشناختی ‏
 
روانشناسی به نام دیوید مایرز، سلامت روانی فرد را در میزان داشتن سرخوشی فرد می‌داند و سرخوشی (خوشحالی) را چنین تعریف می‌کند: نوعی احساس امنیت. احساس این که زندگی به طور کلی به خوبی می‌گذرد‏.

 

معلم شاد و با روحیه
 
اگر قرار باشد روح دانش‌آموز پرورش و رشد یابد، باید این روند از روح معلم آغاز شود. چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد، شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانش‌آموزان وجود خواهد داشت.
 
معلمانی که نمی‌توانند حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نمایش دهند، از لحاظ انتقال فکر با دانش‌آموزان هماهنگ نیستند و برای پاسخگویی به نیازهای دانش‌آموزان آمادگی ندارند. معلم باید با توجه به هرگونه نقص در درک و دریافت دانش‌آموز، تلاش کند تا توانایی روش‌های جدید تدریس و گرداندن کلاس را در خود کشف کند.
 

چه کنیم تا مرسه شادی داشته باشیم

 1- تأسیس بانک جایزه و تشویق دانش آموزان با ارائه کارت امتیاز
    2- برپایی جشن های شادی و مسابقات مختلف
    3- تقویت و توسعه بازدیدهای علمی و تفریحی
    4- تشکیل نمایشگاه های متعدد با مشارکت دانش آموزان از دست سازهای کارهای تحقیقی امور آموزشی و پرورشی
    5- ورزش صبحگاهی به صورت دسته جمعی قبل از شروع کلاس
    6- دعوت از دانش آموزان موفق مدرسه جهت صحبت سرصف
    7- تشویق و تقدیر از فعالیتهای کوچک و کم ارزش از نظر دیگران
    8- زیبا و جذاب کردن محیط مدرسه و استفاده از رنگ های شادی آور در کلاس ها- سالن ها- دیوارهای حیاط
    9- توجه به رعایت بهداشت فردی دانش آموزان
    10- مشارکت مؤثر اولیای دانش آموزان در انجام امور مدرسه
    11- پرهیز از ایجاد تنش در مدرسه
    12- پرهیز از تنبیه- توهین، سرزنش، تحقیر در مدرسه
    13- اجرای روش های تدریس فعال با محوریت کلاسی بانشاط
    14- نصب عکس دانش آموزان ممتاز در تابلوی اعلانات
    15- توجه خاص به زنگ تفریح
    16- نمایش فیلم و اسلاید در مدرسه
    17- تقویت فعالیت های هنری در مدرسه: گروه تئاتر- گروه سرود
    18- حضور فعال آموزگاران با نشاط همراه با ظاهری مناسب و آراسته
    19- پرهیز از بی انضباطی و بی عدالتی در مدرسه
    20- تقویت امید به آینده در دانش آموزان
    21- بررسی عوامل مؤثر در افت تحصیلی و ترک تحصیل دانش آموزان
    22- تقویت احترام متقابل بین دانش آموزان و دیگر کارکنان مدرسه
    23- تهیه کارت تبریک به مناسبت تولد هر یک از دانش آموزان و حتی آموزگاران
    24- توزیع شیرینی به مناسبت های مختلف از جمله جشن ها 

نتیجه تصویری برای نقاشی مدرسه شاداب

 

داستان های مدرسه (خانممعلم)

یک هفته قبل از مهر

یک هفته مانده تا شروع مهر مهربان. باورم نمیشود دوباره بچه ها را خواهم دید، مدام به همه میگویم: یعنی یک شنبه قراره بریم مدرسه!!! و از طرفی فکر بیدار شدن صبحگاهی هم ملال آور است، دوباره و با نگاهی دیگر می گویم: یعنی یک شنبه باید بریم مدرسه؟!!!

برای عاطفه هم می نویسم: باورت می شود مدرسه ها شروع شد؟ او هم همان حس من را دارد؛ شادی رفتن، غم بیدار شدن. می گوید چه خوب اگر برویم و مدرسه را ببینیم، من هم بدم نمی آید و فردا عازم مدرسه جدید می شویم تا به خانه تکانی های مدرسه قبل از نوروز مهر سرکی بکشیم.

وارد سالن مدرسه که می شویم سراسر پر است از میز و نیمکت های درب و داغان و کثیف؛ آدم دلش نمی آید روی این ها بنشیند و درس بخواند. گمان می کردم با مدرسه ای شسته و رفته روبرو خواهم شد، اما کلاس پر بود از کاغذ و مقوا و کاردستی که در وسط آن انبار شده بود.

می گویم عاطفه چه خوب حالا که وقت داریم، برای کلاسمون چیزهایی آماده کنیم. او همیشه با من همراه و هم فکر بوده است. می خواهیم برای این نیمکت های بازنشسته، رختی نو بدوزیم.

با معاون مدرسه صحبت می کنیم تا کلاس مان را سریع تر آماده کنند. گفتند مشکلی نیست و تماس گرفتند تا خانم میانسالی که قرار بود نظافت کلاس ها را انجام دهد، سریع تر شروع به کار کند.

پرسیدم چند نفر دانش آموز ثبت نام کردند؟ گفتند 68 نفر. با این تعداد نمی شد سه کلاس دایر کرد. پرسیدم سال گذشته چه کردین؟ گفتند با همکارانمون صحبت کردیم و اونها به ما کمک کردند. امسال اما آنها نیستند و معلوم نیست سه کلاس باشد یا دو کلاس. اما فعلا که به ما همکار داده اند.

خدای من! فکر یک کلاس اول 34 نفره واقعا وحشتناک است.

پرسش مرتبط: 

دوست داشتین کلاس‌های درسی‌تان چند نفری باشد؟

دلم را خوش می کنم که حتما امسال هم ختم به خیر می شود. همیشه همین طور بوده است. خود به خود و آسمانی همه چیز درست می شود. اینجا قانون و مصوبه معنایی ندارد. نباید هم داشته باشد، قانونی که می شود دور زد را باید دور زد. مخصوصا اگر آن قانون سقف بلند یک کلاس باشد.

می پرسم: کلاس‌بندی ها را انجام دادین؟ اگر بشود می خواهم قبل از مهر با والدین جلسه ای بگذارم. لازم است یک سری لوازم التحریر و … آماده کنند که اگر قبل از مهر خریداری شود بهتر است. نه، فعلا از کلاس بندی خبری نیست.

من هم انتظاراتی داشتم! الان چه وقت کلاس بندی است. پرونده ها درب و داغان بود. آمارها کامل نبودند. انگار که بوی مهر هنوز به اینجا نرسیده بود.

می پرسم: برای کلاس اولی ها هم جشنی قراره برگزار بشه؟ این هم سوال است آخر؟! وقتی بچه ها در همین مدرسه مهد رفته اند، با محیط و مدرسه آشنا هستند، نیازی به جشن نیست.

رفتیم. بدون اینکه کاری کرده باشیم. تنها خیرمان این بود که پول های منگنه شده به پروندها را جدا کنیم. آخر مگر پول را منگنه می کنند؟ ندیده بودم. حتی فراموش کردیم اندازه ی میز و نیمکت ها را بگیریم.

یک روز مانده به مهر

یک روز قبل از شروع مدرسه دوباره آمدیم. ساعت 8 تعدادی از دانش آموزان آمده بودند و همکارمان آنها را از زیر قرآن رد کرده بود و پذیرایی هم انجام داده بودند. سه کلاس اول داشتیم. یک کلاس خیلی کوچک بود و دو کلاس دیگر بزرگ بودند. فقط یکی از آنها بورد هوشمند داشت. قرعه کشی کردیم و قرار شد من در همین کلاس باشم. خوشحال از اینکه امسال صاحب یک کلاس هوشمند شده بودم.

پرسش مرتبط

آیا استفاده از تکنولوژی در کلاس درس مفید است؟

مهم‌ترین نیازهای یه کلاس درس که با کمک تکنولوژی‌ قابل برطرف شدن هست، چیه؟

برای نیمکت ها رخت و لباس دوخته بودیم. خیلی دوست داشتم ببینم این ها چقدر به کلاسم می آید. تنشان کردیم. برایشان کوچک بود، خیلی کوچک! مگر اندازه اش را درست برایمان نفرستادند. فکر می کنم حدس زده بودند.

دوباره گفتم اگر می شود کلاس بندی ها را انجام بدهید، من لیست و شماره تلفن اولیا را می خواهم. نمی شود. سیستم مشکلی داشت که ممکن نبود.

از معاون خواستم برای فردا هماهنگ کنند نیمکت های کلاسم یک اندازه و یک دست باشد. نیمکت های خیلی بزرگی در کلاسم بود که مطمئن بودم برای کلاس اولی های کوچک من مناسب نیست.

فکر فردا رهایم نمیکرد.

اولین روز مهر

پرده اول، پیش از شروع کلاس‌ها

بالاخره روز موعود رسید. مانتویی را که چند ماه پیش برای این روز و برای این کلاس یعنی اولی های مهربان آماده کرده بودم را می پوشم. یک مانتو آبی راه راه با مدادهای رنگارنگی که هر کودکی را به روزهای پر از رنگ و بازی دلخوش می کند.
پرسش مرتبط: 

پوشش معلمان چقدر با حرفه شان متناسب است؟

به مدرسه می‌رسیم. حیاط مدرسه پر است از مادرها و پدرهایی که در کنار فرزندانشان صف بسته‌اند و منتظر شروع مهربانی‌اند. من و عاطفه از کنارشان عبور می کنیم. میان آنها چهره های آشنایی هم دیده می شد.

یکی می‌پرسد سلام خانم مرادی، شما امسال اینجا هستین؟ نمیشه سوم تدریس کنید؟ من امسال پسرم کلاس سومه. دیگری می‌پرسد سلام خانم مرادی، شما امسال اول تدریس می کنید؟ من می‌خوام پسرم تو کلاس شما باشه. می‌گویم: کلاس بندی دست من نیست. با معاون صحبت کنید. هنوز لیستی به من نداده‌اند.

وارد سالن شدم، وروجکی با سرعت در سالن به دنبال دیگری می‌دوید و او را می‌زد. طرز عجیب و غریبی داد میزد و گاهی دستانش را هم روی زمین می‌گذاشت و چهار دست و پا، اما سریع می‌رفت. با اینکه خیلی ریزه میزه بود، حریف‌اش نمی‌شدند تا او را از سالن بیرون کنند. به عاطفه گفتم: عاطفه این کلاس اولیه. معلوم نیست تو کلاس کی باشه. خدا به خیر کنه. عاطفه خندید.

پرده دوم، دسته‌بندی دانش‌آموزها در کلاس‌ها

به دفتر مدرسه می‌روم. هنوز همه‌ی همکاران نرسیده‌اند. مدیر و معاون و معلم پایه‌ی دوم در دفتر حضور دارند. معاون آموزشی در حیاط مدرسه برای خانواده ها سخنرانی می کند و آغاز سال تحصیلی را تبریک می‌گوید. معلم کلاس اول در حیاط مدرسه مشغول صحبت با اولیا است. از ما می خواهند به حیاط برویم. در کنار در ورودی می‌ایستیم و معاون آموزشی ما را به خانواده‌ها معرفی می‌کند. سپس از دانش آموزان می‌خواهد با توجه به معلم سال گذشته شان در یک صف بایستند. کلاس دومی‌ها و سومی‌ها همه با همان تقسیم بندی سال گذشته به کلاس بالاتر می‌روند. قبلا هم این شیوه تقسیم‌بندی را دیده بودم. فکر می‌کنم اگر دانش‌آموزی در کلاسی با دوستانش سازگاری نداشته باشد و نتوانسته باشد با یک گروه کنار بیاید، چاره چیست؟ آیا این حق را ندارد که محیط دیگری را تجربه کند؟ دوستانی تازه بیابد و شانس خودش را دوباره بیازماید؟ اما فکر کردن به اینها دردی را درمان نمی کند. همیشه در تعلیم و تربیت چیزهایی هست که فقط می توانی ببینی و چاره ای نداری جز اینکه از کنار آنها عبور کنی. من هم سعی می کنم عبور کنم و از عاطفه می خواهم دوربین اش را بیاورد تا اشک و لبخندهای زیبای این فرشته های زیبا را ثبت کند.

دوباره به دفتر مدرسه برمیگردم. با خودم فکر می‌کنم با این روش من هم بودم خیالم راحت بود. با همکاران جدیدمان سلام و احوال پرسی می کنم و سال جدید را تبریک می گویم. همیشه در ابتدای همه‌ی آشنایی‌ها امیدوارم. هر فردی را کتابی می بینم و با هر سلام، برگی از او را ورق را می زنم. مدیر درباره‌ی رفت و آمد ما با آنها صحبت می‌کند. آنها سکوت می‌کنند و ما لبخند می‌زنیم.

پرده سوم، حضور مادر و دانش‌آموز در کلاس درس!

از ما می‌خواهند دانش‌آموزان را به کلاس‌شان راهنمایی کنیم. در سالن می‌ایستم و کلاس را نشان بچه‌ها می‌دهم. 16 نفر در کلاس من بودند. البته انشان 32 نفر می‌شدند. من ایستاده بودم و این همه بی نظمی را تماشا می کردم. خدای من! غیرقابل تحمل است. چه کسی به اینها اجازه داده بود وارد کلاس شوند. با نگاهم بدرقه شان می کنم.متوجه نشدند. خواهش کردم کلاس را ترک کنند، دانش‌آموز کلاس اول اگر بداند حریم کلاس مادرش را هم می پذیرد، ممکن است نخواهد از او جدا شود. البته تا حدی داستان برعکس بود. مادران نمی خواستند از فرزندشان جدا شوند. با حضور یک مادر در کلاس، کار را شروع کردم.

جمعیت کلاس من نسبت به دو کلاس دیگر کمتر بود. کلاس های دیگر پر بودند. یعنی اول دو کلاس دیگر پر شد، تعداد باقی مانده را به کلاس من فرستادند. خبری از تساوی تعداد دانش آموزان و رعایت تعادل سطح فرهنگی_سواد خانوادگی نبود. چند نفری که مایل بودند فرزندشان در کلاس من باشد، متوجه شدند این اتفاق نیفتاده است. از من خواستند پیگیری کنم. گفتم با معاون صحبت می کنم. صحبت کردم. به مدیر هم گفتم کلاسم جمعیت کلاسم نسبت به دو کلاس دیگر کم است. گفتند خب اینطور که بهتر است. کارتان راحت تر می شود.

متاسف شدم. حالا دیگر می تواستم بگویم این چیزی جز کم کاری و بی توجهی نیست. انگار کسی تحقیقات توران را نخوانده بود. بله، کلاس بندی باید خودش اتفاق بیفتد. همیشه همه چیز خود به خود درست می شود. 

لباس مداد رنگی دار
این روزا یه عکس دیدم در تلگرام دیدم که میگن خانوم معلم کلاس اول پارچه‌ داده به بچه‌ها روش نقاشی بکشن بعد دوخته و تنش کرده:

 

 

 

 

 

مانتوی خانوم معلم کلاس اول

شادی از نظر قران

شادی در نگاه قرآن

در نگاه قرآنی، مراحل متعالی و برتری از کمال وجود دارد ، این مراتب از کمال با بهجت و سروری نامتناهی و بیکران همراه است ،  از طرفی انسان نیز موجودی است که شایسته این شادی و رضایت و خشنودی می‌باشد ، لذا انسان سعید که سرور و شادی همیشگی و مستمر دارد هرگز به شادی مقطعی و گذرا دلخوش نبوده و بسنده نمی‌کند.

مشخصه شادی مستمر و سعادت حقیقی این است که دائمی بوده و برای آن کرانه ای نمی‌توان تصور کرد ، حال آن که شادیهای گذرا ، محدود به یک مقطع بوده حضوری غیردائم و لحظه ای داشته و بعضاً به حالت مقابل خود، یعنی غم و‌اندوه مبدل می‌گردد.

مطابق تعابیر دینی جایگاه شادیهای طبیعی و دنیوی که با لذات مادی و محسوس همراهند در زندگی مادی است و جایگاه شادیهای معنوی و اخروی در بهشت های مختلفی است که در طول یکدیگر قرار داشته و برترین آنها در عالیترین بهشت ما یعنی جنت رضوان الهی، همان بهشتی که خداوند سبحان در آن حضور داشته و زیبایی و جمال خود را در آن آشکار ساخته است، جای دارد.

قرآن کریم ، در مورد شادی که احساسی ضروری برای انسانها محسوب می‌شود مطالب بسیاری بیان نموده است.

تعابیر این کتاب مقدس با شادیهای دنیوی مخالف نیست، بلکه مهم نوع شادی است، شادیهایی که لطمه به دیگران می‌زند و یا دارای قبح اخلاقی و مذهبی می‌باشد و در تضییع حقوق خداوند، خود فرد و سایر افراد نقش دارد ،  در نظر قرآن کریم نکوهیده و دارای عذاب اخروی می‌باشد. اما شادی برای تفریح در صورتی که قبح اخلاقی نداشته باشد در نظر قرآن کریم اشکالی ندارد.

گشت و گذار در طبیعت و مشاهده نعمتهای زیبای خداوند موجب شادی و آرامش درونی می‌شود وانسان را از حالت غم و افسردگی رها می‌سازد که علاوه بر درک تجربی، این مطلب در بسیاری از آیات قرآن بیان شده است .

نشاط و شادی در سیره معصومان(علیه‌السلام)

نشاط و سرور بخشی از سرشت انسان است. بدین جهت قوانین روح‏بخش اسلام به پیروان خود نشاط و شادمانی می‏بخشد. پیامبر خاتم ‏نیز همیشه شادمان بود و بر این امر تاکید می‏ورزید. افزون ‏براین، بعضی از روایات نشان می‏دهد معصومان(علیهم السلام) در کجا و در پی چه مسایلی شاد می‏شدند و برای شاد بودن چه برنامه‏هایی‏ ارائه می‏کردند.

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) با یارانش مزاح می‏کرد، اجازه می‏داد یاران با وی مزاح کنند و گاه به شوخی یاران با یکدیگر، گوش می‏سپرد و تبسم می‏فرمود. او هرگز شادیهای یارانش را برهم نمی‏زد مگر وقتی‏ سخن یا عملی خارج از محدوده شرع از آنها مشاهده می‏کرد.

آیا ظاهر شدن آثار آن همه خوشحالی برچهره شریف پیامبر و یادیگر رهبران امت در اثر عملکرد خوب برخی از پیروان وعلاقه‏مندان دلیل سرور و شادمانی اهل‏بیت(علیهم السلام) نیست؟

البته این شادمانیها با عربده کشی‏ها و خنده‏های غیر مجازی که‏گاه به سلامت و امنیت و نشاط و حتی حیثیت ‏یک ملت و مذهب زیان ‏می‏رساند، تفاوت دارد. آن گونه شادیها را نه دین تایید می‏کند نه عقل سالم.

تعریف شادی از دیدگاه روانشناختی 

روانشناسی به نام دیوید مایرز  سلامت روانی فرد را در میزان داشتن سرخوشی فرد می داند و سرخوشی (خوشحالی) را چنین تعریف می کند:

” نوعی احساس امنیت ، احساس اینکه زندگی به طور کلی به خوبی می گذرد

این حالت خوشی و نشاط، آنی و زودگذر نیست، ودارای دوام نسبتا پایداری است  که  بستگی به عوامل متعددی دارد .

به گفته  ” مایرز ” خوشحالی به سن یا میزان درآمد، مرد یا زن بودن بستگی ندارد، ولی با بعضی خصوصیات شخصیت فرد ، وجود تناسب بسن شغل و مهارت های او، داشتن روابط نزدیک با دیگران و برخورداری از اعتقادات مذهبی و عمل کردن به آنها مربوط است. طبق این نظر ، بهترین عوامل پیش بینی کننده خوشی، ثروت و زیبایی یا شهرت نیست، اما افرادی که بیشتر احتمال دارد خود را آدم های سرخوشی تعریف کنند، دارای صفات یا ویژگی های مشخص هستند که در ادامه آمده است.”

ویژگی های افراد با نشاط
احترام به خود: به جنبه های خوب و مثبت خود بیشتر توجه می کنند و محدودیت هایشان را می پذیرند.
خوش بینی: افراد سرخوش به جنبه های روشن و مثبت حوادث نگاه می کنند و انتظار دارند نتیجه کار خوب باشد و هر گاه چنین نشود، آنان شکست و ناکامی خود را امری کوچک و گذرا تلقی می کنند و می کوشند راه حل تازه و بهتری برای مشکل خود بیابید.
تسلط شخصی: افراد سرخوش، احساس می کنند که ارباب و صاحب اختیار سرنوشت خود هستند. چون احساس می کنند که اختیار زندگی خود را در کف دارند ، به صورتی همسان از داشتن احساس سرخوشی خبر می دهند.
افزودن بر این چهار ویژگی اصلی شخصیت ، احتمال بیشتری وجود دارد که افراد سرخوش از بدن سالم و متناسب بهره مند بوده، هدفها و توقعات واقع بینانه ای داشته باشند و ضمن سود جستن از روابط مناسب، دوستانی صمیمی داشته و از ایمان مذهبی یا برخوردار باشند که از آنان حمایت می کند، به زندگیشان هدف و مقصد می بخشد و انان را چنانکه هستند می پذیرد.

سر خوشی نه تنها احساس خوبی به فرد می دهد، بلکه برای سلامت جسمی نیز خوب است بارها محققان پی برده اند که سلامت ( جسمی و روانی ) و سرخوشی دست در دست هم کار میکنند و البته چنین یافته علمی به هیچ وجه شامل چیز تازه ای نیست ، هزاران سال پیش سلیمان نبی گفت: قلب شاداب به اندازه دارویی موثر بهر انسان فایده می رساند ولی روحی شکسته استخوان ها را خشک می کند.
و البته جای هیچ تردید نیست که یادگیری نیز در فردی با روان سالم شکل می گیرد هر چقدر روان فرد از سلامت بیشتری برخوردار است میزان ، عمق و پایداری یادگیری نیز بیشتر است. در راستای پرورش سرخوشی و نشاط ، موارد و توصیه های زیر در متون مختلف روان شناسی آمده اس

توصیه های موثر بر افزایش نشاط از دید روانشناسان :
– تلاش در وقت گذاری و رسیدگی به خود : کمک به رفع نیازهای دیگران بدون شناسایی و ی نیازهای فرد نا ممکن است . باید فرد توجه کند که چه کارهایی او را خوشحال می کند ، سپس وقت کافی برای انجام دادن آنها در نظر بگیرد .
-سرمایه گذاری در روابط نزدیک و صمیمانه : باید هر فرد وقت و محبت خود را به اشخاصی که دوست دارد هدیه دهد.
-تلاش در به انجام رساندن کارها مورد علاقه : هر فرد باید ، دنبال مبارزه طلبی هایی بگردد که به ی نیاز خود برای انجام دادن کارهای دارای معنی و هدف از نظر خود کمک می کند . هم چنین باید از فرصت های نامنتظر برای آزمون چیزها و کارهای متفاوت استفاده کند .
-دادن نیرو و انرژی به خود : رسیدگی به وضع سلامت جسمانی برای مراقبت از سلامت روان اهمیت دارد .
-پرهیز از افراط و تفریط : روحیه همه گاهی قوی و گاهی ضعیف می شود . ولی باید سعی کرد که به نوعی حالت تعادل یا حد وسط رسید.
-خوش بین بودن : اگر فرد همواره در پی آن باشد که ببیند در زندگی چه کمبودهایی دارد ، آن عیبها را خواهد یافت و احساسش نسبت  به خود از آنچه هست بدتر خواهد شد . باید فرد به دنبال جنبه های و جلوه های مثبت زندگی خود بگردد.
-نوع دوستی : نیکی کردن به دیگران ممکن است باعث شود فرد احساس خوبی و شادی کند . نوع دوستی ، کمک یا بخشش به دیگران بدون توجه به نفع شخصی ، احساس احترام به خود را افزایش می دهد . نوع دوستی , هم چنین ممکن است به کاهش فشارهای روحی و جسمی بینجامد و از سلامت و تندرستی فرد محافظت کند . بیشتر ما افرادی نوع دوست هستیم . ما تا آنجا که توان داشته باشیم به امور خیریه کمک می کنیم ، برای کمک به سالمندن یا از کار افتادگان داوطلب می شویم ، به افراد بی سواد خواندن و نوشتن یاد می دهیم و یا آماده ایم به عنوان برادر یا خواهر بزرگتر کودکان و نوجوانان نیازمند عمل کنیم . دلیل عمده انجام دادن این کارها آن است که ما صمیمانه می خواهیم به دیگران یاری دهیم.
احسان و بخشش به همان اندازه که به دریافت کنندگان کمک میکند ، برای بخشندگان هم مفید است . بسیاری از افرادی که برای انجام دادن امور خیر داوطلب می شوند از نوعی احساس سرشار از عافیت خبر می دهند که به ( نشاط کمک کنندگان ) مشهور شده است . این حالت ، نوعی احساس آرامش و رهایی از استرس ، افزایش انرژی ، گرمی ، افزایش احساس با ارزش بودن و حتی کاهش احساس درد و ناراحتی را شامل می شود .
هانس سلامی (Hans selye) بنیانگذار پژوهش در زمینه استرس ، همکاری با دیگران به خاطر خود را با عنوان ( خودخواهی نوع دوستانه ) توصیف کرده است که ما از طریق آن ، با کمک به دیگران برای تامین نیازهایشان ، نیازهای خود را نیز برآورده می کنیم . این مفهوم در واقع تعبیر جدیدی از قانون اخلاق طلائی مشهور است ( با دیگران همچنان رفتار کن که میل داری آنان با تو رفتار کنند ) تفاوت مهم در آن است که شما با ابزار دوستی و کمک کردن به همسایه خود ، محبت و کمک او را به سوی خود جلب می کنید .
-شوخ طبعی: شوخ طبعی و مزاح ، که به ما اجازه می دهد ترسها و دیگر احساسات منفی خود را بدون ایجاد ناراحتی برای خودمان یا دیگران بیان کنیم. یکی از سالمترین راه های مقابله با فراز و نشیب های زندگی است . بنابراین دکتر ویلیام فرای (Williamfry) استاد دانشگاه استانفورد که تاثیر های خنده و شوخی را بر سلامت جسمی و روحی به مدت ۳ سال مورد بررسی قرار داد ، خنده در هر روز به اندازه ۱۰ دقیقه ورزش قایق سواری و پارو زدن برای کار کردن قلب و عروق بدن مفید است . همچنین باعث تغییر شکل امواج مغزی و ضرب آهنگ تنفس می شود ، از احساس درد می کاهد ترشح هورمون های مربوط به استرس را کاهش می دهد و با افزایش فعالیت سلولهای کشنده طبیعی بتعث تقویت ایمنی بدن در مقابل بیماری ها می گردد .
شوخی و خنده روش هایی برای بیان عواطف صادقانه ، غلبه بر ترس و تردید و برقراری ارتباط با دیگران است . حتی در زمان ابتلا به بیماری های درمان ناپذیر و مرگ بار ، شوخی می تواند به افراد کمک کند که روزهای آخر زندگی خود را با شادی و نشاط سپری کنند . فایده دیگر شوخی کمک به فرو نشاندن خشم و عصبانیت است ، تقریبا امکان ندارد که انسان هم بخندد و هم عصبانی بماند.
-داشتن روابط اجتماعی: برقرار کردن ارتباط با دیگران به بهبود سلامت جسمی و روانی کمک می کند ، داشتن روابط گروهی با کاهش هورمون های مربوط به استرس به حفظ تندرستی یاری می رسانند .

-حفظ سلامت جسم : نگه داشتن سلامت بدن ، به وسیله ورزش و تغذیه صحیح ، به سلامت فکر و روان کمک می کند . علت این موضوع آن است که ورزش میزان بعضی مواد شیمیائی موجود در مغز را تغییر می دهد و جریان خون و جذب اکسیژن را می افزاید . این تغییرات می تواند بر دستگاه اعصاب مرکزی اثر گذارند و دگرگونی خوشایندی را در احساس و حال فرد به وجود آورند . ورزش همچنین به ایجاد تغییرات روانی تدریجی می انجامد . فعالیت بدنی به خودی خود می تواند در ذهن انسان را از تمرکز به افکار مزاحم و آزار دهنده باز دارد . کسانی که به طور مرتب ورزش می کنند به نوعی احساس مهارت و تسلط بر خود دست می یابند و عصبانیت و نگرانی خود را با حرکات ورزشی تخلیه می کنند .
این تغییرات در امر تغذیه صحیح نیز ایجاد می شود داشتن چندین وعره غذایی کم حجم ولی مغذی و همچنین استفاده صحیح از مواد غذایی از جمله عوامل تاثیر گذار بر روان هستند .

برای شاد بودن و شاد زندگی کردن  نیازمند رفتارهائی مناسب و موثر هستیم تا بتوانیم در دیگران نفوذ کرده و چهره ای مشخص و شاد را نشانه خود قرار دهیم .

۱- همیشه چهره خندان و متبسم را در نگاه و صورت خود داشته باشیم .

۲- در معاشرت با اطرافیان ،  با احساس و شاداب باشیم .

۳- رفتارهای مثبت را برجسته و به آنها توجه نماییم .

۴- از کلمات محبت آمیز و خودمانی در سخنان خود استفاده کنیم .

۵- کبرو غرور بی جا نداشته باشیم وخود را برتر از دیگران ندانیم .

۶- دیگران را دعوت به لبخند و شادی نماییم .

۷- برنامه های شاد در ساعات تفریح و استراحت خود داشته باشیم .

۸ – سعی در ایجاد فضای سبز در منزل ومکان زندگی خود داشته باشیم . ( استفاده از گلهای زیبا  و معطر محیط زندگی را باطراوت و آدمی را شاد می نماید)

عوامل موثر در تعلیم و تربیت:                                     

ا-خانواده:از پدران و مادران انتظار میرود که به همان اندازه که برای آراسته کردن بچه های خود دقت و وسواس از خود نشان نشان میدهند لا اقل به همان اندازه هم در پرورش فکری و ذهنی و درونی طفلانشان تعمق کنندو بدانند که تربیت فکری و معنوی کودکان آنها به مراقبت دقیقتر و مهمتر از پرداختن به مسائل ظاهری آنهاست.والدین باید نقشی فعال در آموزش و برنامه معنوی مدرسه ایفا نمایند.

۲٫توارث

۳٫تغذیه

۴٫آرامش

۵٫مدرسه:

االف)معلمین ب)دانش آموزان ج) محیط مدرسه د)برنامه ریزی ه)انجمن اولیاءومربیان:انجمن اولیاءومربیان به مثابه پلی است که بین خانه و مدرسه ایجاد شده و نقش ارزنده آن مسلم و مشخص است .این نکته حائز اهمیت است که برای داشتن مدرسه ای سالم ،مطلوب و شاد باید به تمامی عوامل و اجزای تشکیل دهنده آن پرداخت .

معلم شاد و با روحیه : 

معلم آهنگ و فضا و جو کلاس درس را تنظیم و برقرار می سازد . چنانچه قرار باشد که روح دانش آموزپرورش و رشد یابد باید این روند از روح معلم آغاز گردد. حال چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد ،شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانش آموزان وجود خواهد داشت .معلمانی که حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نمی توانند ارائه نمایند ،آنان از لحاظ انتقال فکر با دانش آموزان هماهنگ نیستند و جهت پا سخگویی به نیازهای دانش آموزان آمادگی ندارند.هر معلم باید با توجه به هر گونه نقص در درک و دریافت دانش آموز نه بعنوان نقصی در تدریس خود توجه نماید و تلاشی کند تا در خود توانایی کشف روشهای جدید را به وجود آورد.معلم باید این امکان را داشته باشد تا بهترین روش ممکنه را انتخاب کند.توانایی در کشف روشهای جدید،عدم وابستگی کورکورانه به یک روش و رد کردن سایر روشها را ،مدنظر قرار دهد.اگردانش آموزان آگاه شوند که چه باید بخوانند ؟چرا باید بخوانند؟این درسی که میخوانند چه منفعتی در آینده نزدیک و آینده دور برای آنها دارد؟مورد کاربرد این درس در جامعه کجاست؟وچگونه مورد استفاده واقع می شود؟اهداف برای شان روشن میگردد.باکسب این اطلاعات است که دانش آموز رغبت پیدا می نما ید و درس برای او جالب و دلپذیر می شود.هردرسی در میان درسها از اهمیت ویژه ای برخوردار است و اگر شاگرد به ارزش آن درس آگاه گرددآن درس برایش معنی دارتر می شود.

یک شرط اساسی:

پیش از آنکه به بیان این شرط بپردازیم باید توجه داشت که اصولاً همه معلمان در فرصتهایی به دانش آموزان خود پندواندرز داده وآنان را به رعایت اصول انسانی دعوت می کنند متاسفانه نوع این راهنمایی ها نتیجه بخش نبوده است فقط عده ای محدود در این کار موفق بوده اند که زبان کردارشان با گفتارشان یکنواخت بوده است یعنی آنچه را که گفته اند در رفتارشان تجسم پیدا کرده است .از این رو یکی از اساسی ترین شرایط معلمی مطابقت گفتار و کردار است. دانش آموز وقتی ببیند که معلم از نظر رفتار و کردار دارای وحدت و همبستگی است خود به خود تحت تاثیر او قرار گرفته به اصول انسانی راهنمایی خواهد شد. معلمان اگر بخواهند سخنانشان در دلهای دانش آموزان اثر گذارد باید خود به آن گفتار عمل نماید در غیر اینصورت کمترین تاثیری در دانش آموزان نخواهد گذاشت.

مدرسه شاد و با روح:

مدرسه نیز خود از یک روح سرشار برخوردار است،این موضوع به ندرت مورد تایید قرار می گیرد،و در عوض مدرسه به صورت یک ماشین و یا یک کارخانه شناخته شده است.در مدرسه می توان دانه جست وجو گری و پرسش را در زمین فکر و اندیشه نسل کوچک و کم سال کاشت تا این دانه رشد کند،همراه او بزرگ شودوزندگی بزرگسالی او را از زود باوریها،ساده اندیشی ها،بی دقتی ها، تقلیدها ،پیروی هاو باری به هر جهت گذراندن ها نجات دهد.درعوض او را انسانی متفکر،منطقی،فکور،اندیشمند،علت جو ،هدفدار،خواهان حقیقت بار آورد.هیچ نسخه ای برای توسعه و پرورش مقدس و یا یک مدرسه شاد و با روح و سرزنده وجود ندارد به هر حال ما میتوانیم شرایطی را به وجود آوریم تا اجازه پرورش روح را بدهد و ایجاد نشاط نماید.روشهایی برای فعال کردن مدرسه و کلاس ارائه میشود امید است که این روشها باعث شود شوق و انگیزه ی بیشتری در دانش آموزان بوجود آیدو نشاط بیشتری احساس شود.

برخی از اقداماتی که کارکنان مدارس می توانند انجام دهند عبارتند از:

۱-تشخیص اهمیت مطالب غیر کلامی

۲-توجه به زیبایی محیط آموزشگاه و کلاسهای درس

۳-نقل داستانهایی در باره مدرسه

۴-برگزاری جشنها و مراسم مذهبی

۵-حقیقت و اعتبار 

۶-پرورش و تقویت بیان

۷-پرورش روح دانش آموزان

۸- شناسایی علتها به جای توبیخها

عقاید و باورهای ما:

ما عقیده داریم که مهمترین بستر ایجاد آرامش روانی همان ارتباط با حق است و معتقدیم که دلها جز با یاد خدا آرام نمی گیرد. پس نقش ایمان و تقوی را در ایجاد روحیه شاد و آرامش خاطر باید همواره مد نظر قرار داد.

 شکوفایی خلاقیت در کلاس درس :

به نظر میرسد ،برای بشر داشتن نشاط و روحیه شاد مهمترازغذاوخواب است.بچه هایی که فقر نشاط دارند یاد نخواهند گرفت.آیا ملاحظه کرده اید که انسان با چه شور و عشقی به دست ساخته خود مینگرد؟خداوند نیز هنگامی که بشررا آفرید با عشق از روح خود در آن دمید و فرمود:فتبارک ا…احسن الخالقین،این یکی دیگر از روشهایی است که برای فعال کردن کلاس ارائه میشود،تلاشی که دانش آموزان برای خلق کارهای جدید و متفاوت از دیگران به کار میبرند احساس توانمند را به آنها القا میکند و از این راه به خودباوری میرسند.در واقع،معلم زمینه سازی میکند ودانش آموزان اندیشه ورزی و سپس اندیشه خود را به صورت کار عملی متجلی میکنند.به کمک این روشها کارآیی معلمان برای تفهیم مطالب درسی بیشتر میشود.امروزه،وظیفه معلم ایجاد انگیزه یادگیری و تسهیل یادگیری است و بطور کلی یادگیری پدیده ای است که خود شخص بایدانجام دهد.

چگونگی دستیابی به تحقق آرمان های شاداب نمودن مدارس

برای بهره گیری مناسب از شرایط و امکانات برای ظهور استعدادها و خلاقیت های نوجوانان باید تحولات جدی در نگرش مدیران و مسوولان نظام آموزش و پرورش ایجاد کرد چرا که در تعریف مدیریت به عنوان یک رشته علمی فرایند به کارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی و سازماندهی – بسیج منابع و امکانات و هدایت و کنترل است برای دستیابی به اهداف سازمانی و براساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.مدیر وظیفه دارد با هماهنگی و اتخاذ تصمیمات پیش برنده ای که براساس مقررات و اصول پذیرفته شده در نظام ارزش ها شکل می پذیرد حیات مادی و معنوی سازمان و افرادش را تدارک ببیند و یک مدیر آموزشی مسوولیتی بس اساسی تر و مهم تر بر عهده دارد، چرا که با روح و روان و جسم کودک و نوجوان سر وکار دارد و بالندگی جامعه و جوانان امروز و سرافرازی و اقتدار فردای آنان به حرف و شعار تنها پیش نمی رود. برخورداری از نسلی جوان و کارآمد و اصرار در به کارگیری مناسب جوانان در چرخه کار و فعالیت های جامعه و پذیرش مسوولیت از سوی آنان در فردایی نه چندان دور می تواند بسیار کارساز و اثربخش باشد.  واضح است که انجام چنان ماموریت مهم به آسانی محقق نمی شود و رشد تعالی آنان به تصادف حاصل نمی شود. باید نوجوانان و جوانان را به خوبی بشناسیم و از جامعه و شرایط دیروز و امروز و فردای آنان درک درستی داشته باشیم، راه ها و روش های مناسب علمی و پیش  برنده برای مجهز نمودن آنان به تربیت دانایی و توانایی و مهارت یابی را فرا بگیریم.

چگونگی ایجاد فضای شاداب در مدارس

در تبیین موضوع شاداب سازی را از ابعاد مختلف می توان بررسی نمود چرا که در ابتدا شاداب کردن محیط مدرسه در کلا م به ایجاد فضای مناسب و فضاسازی ظاهری منتج می شود. لیکن با نگاهی دقیق تر باید عنوان کرد که شاداب نمودن فقط جنبه ظاهری ندارد چون داشتن بهداشت روانی سالم نیازمند رعایت اصولی است که هم جنبه مادی و هم جنبه معنوی دارد و در واقع شاداب سازی را در ابعاد ظاهری و ابعاد معنوی جست و جو کرد که هر یک از این موارد شامل بررسی موضوعات و مواردی مهم است که با در نظر گرفتن آن ها مطمئنا می توانیم روح و روان و جسم و جان نوجوان را شاد کنیم چرا که نوجوان باید ابتدا از درون وجودش احساس شادمانی داشته باشد و این احساس شادمانی همان ایجاد رضایت از زندگی است که باید در تمام ابعاد وجودش رخنه کند.

شاداب سازی درونی و معنوی در مدارس
الف- تربیت معنوی و دینی (آشنایی با لطافت طبیعی و…)
بی تردید تربیت روحی و معنوی نوجوانان باید از آغاز حیات آنان مدنظر گرفته شود لیکن چون در سنین نوجوانی می خواهند هویت شخصی پیدا کنند کم کم از والدین خود جدایی بیشتری پیدا می کنند و وابستگی کمتری می یابند و همین امر باعث می شود هدایت معنوی ویژگی خاصی پیدا کند. آشنایی آنان با لطافت طبیعت (آب و هوا و آفتاب و کوه و دریا و… می تواند نشاط و شادابی را با ادراک طبیعت خداوندی به دست آورد به طوری که نوجوان با دیدن هر یک از ابعاد طبیعت حتی با دیدن یک گل احساس لذت و شادمانی کند.
ب- شرکت دادن نوجوان در فعالیت های گروهی
فعالیت های گروهی و جمعی نوجوانان جزو لا ینفک از زندگی اجتماعی آنان به شمار می رود و اگر خوب هدایت شود می تواند آثار سازنده ای را در پی داشته باشد و در واقع می تواند احساس لذت درونی را برای او به وجود آورد.
ج- جذب مشارکت دانش آموزان در اداره مدارس
شکی نیست که یکی از وظایف مهم تربیتی مدیریت مدارس تشویق نوجوانان به مشارکت و تعاون در همه امور است و آنان می توانند با تدوین برنامه های مناسب به جلب مشارکت دانش آموزان در امور مختلف مدرسه اقدام کنند و این موضوع می تواند به احساس مفید بودن و دور شدن از انزوا و کسالت در نوجوانان کمک کند و خود یکی از موارد شاد زیستن است.

شاداب سازی محیط مدارس

یکی از شاخص های بهداشت روانی احساس رضایت ، شادی و شادابی است ، فردی که احساس می کند نیازهایش بدون برخورد با موانع در حال تامین است به زندگی خود امید واری دارد و به درجه

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


گ فو توآ یک هنر رزمی ایرانی است که بر تن و روان سالم‌تر تأکید می‌کند. این ورزش توسط ابراهیم میرزایی و با بهره‌گیری از تجربه وی در زمینه‌های رشته‌های مختلف رزمی و جنگ‌های چریکی، در سال۱۳۴۸ بنیان‌گذاری گردید.

گ فو توآ پس از گذراندن مراحل آزمایشی در باشگاه سرباز (پهلوی سابق) فعالیت رسمی خود را با تأسیس دانشکده انشاء تن و روان در سال ۱۳۵۲ آغاز نمود.

گ‌فو توآ دارای هفت مایگاه است که به غیر از مایگاه اول که به حرکات فیزیکی و فعالیت‌های بدنی می‌پردازد، بقیه به جنبه‌های علمی، عرفانی و پزشکی در خصوص تن و روان اشاره دارد این هنر رزمی براساس برخی سبک‌های شائولین گ فو، ابداع شده‌است

اصول اساسی گ فو توآ توسط ابراهیم میرزایی در کتابی به عنوان کاراته و ذن و فیلمی به نام یم می انتشار یافته‌است.

هم‌اکنون هزاران گ‌فو توآ کار در ایران و چندین کشور از جمله آمریکا، کانادا، هلند، ترکیه، آذربایجان، سوریه، لبنان، پاکستان، افغانستان، سوئد، هندوستان، بلژیک ،آلمان، فرانسه و چین و بلغارستان فعالیت می‌نمایند.

هفت مایگاه[ویرایش]

مایگاه یکم[ویرایش]

علم فیزیولوژی (فعالیت بدنی انسانی). جسم پایگاه تن که خاصیت جذب و درک آن بر اسرار هندسی و تولید انرژی و لمس امواج در آزمایشگاه عظیم بدن انسان است. فرهنگستان تن (گ فو توآ) متکی بر ۷۳۰۰۰ تکنیک و ترکیب و عکس‌العمل‌سازی نیروهای فیزیکی و فیزیولوژی بدن انسانی بر معادلات ریاضی و توان‌سازی تا مرز جنگاوری به کشت این دنیای ناشناخته همچون راز کهکشان تا ذره‌ای پیش رفته و در درک اسرار فیزیک انسانی در کاوشیم و در جهان بودها به زیباترین توان تن به ره آیین مهر بقاء به کوششیم.

مایگاه دوم[ویرایش]

انشاء پزشکی درکی بر احوال موجودات زنده و تفکری بر ارزیابی تن از طریق طب سوزنی علم الاعصاب (زدن سوزن به عصب‌ها) فیزیولوژی (ماده و انرژی) خاصیت فیزیکی و شیمیایی متکی بر محاسبات ریاضی بر بنیان کاوشی نو و ره گرایی در بازتاب جهان ماده (خاصیت جرمی) و روانگرایی (سرعت تا بی جرمی) بر روند آموزشی و اساس دانشکده ره نمودن است.

مایگاه سوم[ویرایش]

روانشناسی تکنولوژی رهنوردان اندیشه با کشفیات و فرضیات و ایجاد تحولات انسان را در امواج حیات حیران و سرنوشت و نابسامانی او را فرمان داده‌اند. این مایگاه رهنمونی به عصری هیجان زده و حل مشکل حال و آینده نوجوانان، جوانان، ن و مردان و اندیشه انسان را در نهایت سرعت تصویر جسم به درک فکر نگهبان نمودن است.

مایگاه چهارم[ویرایش]

فلسفه گرایی یا نگرش تفکرآمیز و پژوهشی در ورای شک و انکارو رسیدن به فراسوی مرزی که شکی منطقی ما را به قاطعیت راهبر شود و این تفکریست در جهان و در لحظات بینش زمان فاصله ایست از اندیشه انسان با طبیعت کیهان. این بیان انسان را در جهان بر آگاهی زیست پنهان، یکسان در درست اندیشدن و در بحر تفکر فرورفتن و ترسیم دریافت و درک را به نفس کشیدن تا به آرامش و روشن بینی در جهان رسیدن است.

مایگاه پنجم[ویرایش]

انشاء علوم، اندیشدن، استدلال و تفکر در محور علوم عالم از تولد تا تولد اندیشه‌ها، از طریق دانش زمان به درک حیات رسیدن است. درمایگاه پنجم از زبان علم بر محور فیزیک، شیمی، ریاضیات اندیشه انسان را پروریدن و وی را به‌طور بارور به جهان اسرارآمیز رهنمون کردن است.

مایگاه ششم[ویرایش]

روح و روان، روح فریاد اندیشه و در نتیجه گردهم نمایی تن و روان به ایجاد تفکر و تمرکز و گونه‌ای تبدیل ماده به حرکت جرم و تبدیل خاصیت انرژی از ماهیت به ذات و سلسله مجهولات راه پیمودن است. روح روان در نمودار اندیشه انسان و انسان شاهکار جهان و اندیشه جهان بینی انسان . . . . پس انسان در برترین توانایان علوم کیهان و هر انسان در زمان پس انسان به درک راز جهان و نمود بودن وی در بی پایان و این راز دانایان به دریافت بی زمان است.

مایگاه هفتم[ویرایش]

جهان مجهولات، فراتر از خویشتن پختگی فکر زمان در تفکری بی زمان. (فراتر از خویشتن) = به عالم پنهان و جهان معنا و به دنیای تفکرها رسیدن است. (فراتر از خویشتن) = جهان آفرینش را پوییدن و راز هستی بخش را جوییدن است. (فراتر از خویشتن) = جهان تابش امواج و رابطه آن با سلسله اعصاب و بهره‌گیری از منبع انرژی حیات و در نهایت سرعت و اندیشه و خاصیت اندیشه در ماده به کنکاش کردن است. (فراتر از خویشتن) = به انشاء اسرار فیزیکی تن به ره‌آورد حالات و حرکات متکی بر ریاضیات و روانشناسی تکنولوژی علم گرایی، فلسفه گرایی، فیزیولوژی (پزشکی) و به روح روان رسیدن است.

[۲]

لباس[ویرایش]

گزارش چاپ شده از روند استقبال از گ‌فوتوآ در ایران در مجله دنیای ورزش، سال ۱۳۵۳

لباس "گ فو توآ" از استحکام و دوام زیادی برخوردار بوده و تأمین‌کننده میدان حرکتی دست، پا و تنه می‌باشد.

البته لباس سیاه رنگ بسیار زیبا و سهمگینی هم برای گ فو توآ یافت می‌شود که در واقع لباس رسمی این سبک کامل از رزم است که به آن کت می‌گویند. پیراهن ساده و معمولی که تمام قسمت‌های بدن را می‌پوشاند و از هدر رفتن انرژی بدن جلوگیری می‌کند، معمولاً از جنس نخ و الیاف طبیعی است تا عرق بدن را جذب کند.

کمر شلوار "گ فو توآ" چنان طراحی شده که از مهره‌های قوس کمری ستون مهره را محافظت می‌کند (درهنگام وارد شدن نیرو و فشارهای زیاد از لغزیدن مهره‌ها به روی هم وآسیب دیده گی آن‌ها جلوگیری می‌کند) و در قسمت مچ پا نیز شلوار گ‌فو، عضلات و زردپی‌ های مچ پا را محکم نگه می‌دارد و از آسیب دیدگی آن‌ها جلوگیری می‌کند.

رنگ لباس[ویرایش]

لباس گ فو، سیاه رنگ می‌باشد.

از نظر علمی رنگ سیاه انرژی را در خود جذب کرده و از هدر رفتن انرژی جلوگیری می‌کند. در گ فو سیاهی رنگ مقدسی می‌باشد؛ بدین منظور که رنگ سیاه در مقابل رنگ‌های دیگر مقاومت می‌کند و نفوذ هر گونه رنگ در آن بی‌اثر است. از نظر علمی رنگ سیاه نمی‌گذارد انرژی بدن که در اثر سوخت و ساز تولید می‌شود از دست برود و آن را در خود نگه می‌دارد و از پیری زودرس و خستگی و کوفتگی عضلات جلوگیری می‌کند.

[۳]

لباس قرمز[ویرایش]

بعد از دریافت شالبند سبز، همراه می تواند کت قرمز را به تن کند(شال بند سبز در خط سه اهدا میشود)

لباس سفید[ویرایش]

بعد از دریافت شالبند مشکی و رسیدن به درجه راهدان، رنگ کت به سفید تغییر می کند.

پس از رتبه ۷[ویرایش]

پس از رتبه ۷ شالبند مشکی و رسیدن به درجه جهانبان، کت می‌تواند دوباره به قرمز یا مشکی تغییر کند.

نکته[ویرایش]

۱_طبق آیین نامه، کت، فقط مشکی، قرمز و یا سفید بوده و کت خاکی نداریم.

۲_طبق آیین نامه، شلوار در تمام مراحل مشکی بوده و شلوار خاکی، قرمز و سفید نداریم.

شالبند[ویرایش]

شالبند سفید[ویرایش]

اولین شال گ فو توآ شال سفید به نشانه آمادگی و ورود به معبد انشاء برای خودسازی.

شالبند سبز[ویرایش]

دومین شال گ فو توآ شال شالبند سبز است یا روییدن در فضای فیزیکی.

شالبند قهوه‌ای[ویرایش]

سومین شال گ فو توا شالبند قهوه‌ای است که به معنی سوختن و کسب تجربه است.

شالبند مشکی[ویرایش]

چهارمین شال گ فو توآ شال مشکی یعنی عبور از مرز تاریکی‌ها و ابداع و تکامل تکنیک‌های گ فو توآ

شالبند سرخ[ویرایش]

پنجمین شال گ فو توآ شال سرخ ای یعنی سوختن در ورای نیروهای فیزیکی و رؤیایی در میدان‌های مبارزه؛ بستن شالبند سرخ فقط ویژه بنیانگذار توآ (پروفسور میرزایی) بوده و به منظور گرامی داشتن و سپاس از زحمات ایشان به کس دیگری اهدا نمی‌شود.

[۴]

خط‌ها[ویرایش]

خط ۱: آناتوآ[ویرایش]

آناتوآ به معنای تو مساوی من مساوی تو و تو مساوی من و من و تو به معنای شاهین نمای ترازوی جهان تن و روان و گوهر بودگی انسان و کشف سلسله زمان و نفوذ به مرز دانایان و آگاهی به آزادی انسان، آناتوآ با ۵۱۵ تکنیک و ترکیب و عکس‌العمل‌سازی و خاصیت‌های هندسی و خلاف حرکت بدنی در مسیر عالم ذرات است. آنا در زبان ترکی به معنای مادر می‌باشد و آناتوا در گ فو به معنای مادر (پایه) توآ می‌باشد.

خط ۲: آتادو[ویرایش]

تادو به معنای اسرار خلقت است؛ اسرار خلقت یا هستی است یا نبرد به ترکیب نیستی است. آتادو با ۳۱۷ تکنیک و ترکیب و عکس‌العمل‌سازی و خاصیت‌های خلاف موجی به منظور برگردان عالم ذرات و اندیشه حیات است.

خط ۳: سوتو[ویرایش]

سوتو به (به سوی تو) معنای مرز دانایی و خروج از دایره خام عقلی و انهدام ترس از زندگی است. سوتو ۸۳۲ تکنیک و عکس‌العمل است.

خط ۴: سامسامائه[ویرایش]

سامسامائه به معنای کاوش است، به معنی آدمی چیست؟ انسان چیست؟ از چیست؟ تولد و آغاز و آغاز و تولد او هستی است یا نیستی یا هستی و نیستی او یکی است. گردیدن انسان به چیست؟ آیا تصورات انسان تا به امروز این چنین بوده‌است یا فرهنگ توآپذیری است، سامسامائه با ۵۰۱۱ تکنیک و ترکیب و عکس‌العمل‌سازی با رسیدگی به تن و روان است. به لحاظ فیزیکی تأکید این فرم بر توسعه ضربات و دفاع‌های دست در توآ است. استفاده از حالات متنوع ضربات دست نشان از آشنایی و تسلّط طراّح فرم بر سیستم‌های گوناگون گ فو دارد. دوران‌ها و پیچش‌های متعدد چه در مسیر حرکت و چه در تغییر محورها زیبایی خاصی به این فرم طولانی و پیچیده می‌دهد. اصرار بر اجرای قرینه محورها موجب توانمندی هر دو دست در اجرا حمله و دفاع می‌گردد. بخش مرکزی سامسائه که معمولاً به نام لانه زنبوری معروف است به تنهایی مشتمل بر ترکیبات هم‌زمان دفاع و حمله در زوایای متعددی است. کسب مهارت در سامسائه علاوه بر تکرار و تمرین مستمر، نیازمند شناخت صحیح از مکانیزم ضربات دست در سیستم گ فو است. از دیگر نکات قابل توجه دیگر در این فرم اختصاص بخشی مجزا و طولانی به تکنیک‌های دفاع شخصی است که در واقع مهارت لازم برای درگیری‌های نزدیک و رهایی از انواع قفل‌ها را به همراه آموزش می‌دهد.

خط ۵: مایانا[ویرایش]

مایانا به معنای تو و من و من و تو و تو و طبیعت مربوط به من و توست. تمرکز این خط بر توسعه قابلیت‌های ضربات پای همراهان می‌باشد. تنوع ضربات همراه با تنوع استراتژی‌ها و ترکیبات ضربات پا موجب شده تا مایانا را بتوان یکی از منحصربه فردترین فرم‌های ورزش‌های رزمی به‌شمار آورد. چنانچه آموزش همراه در این مرحله به درستی و با پرهیز از شتابزدگی انجام شود، تسلط و مهارت کاملی بر ضربات پای پیچیده و کاربردی حاصل می‌شود.

خط ۶: کوانا و وستا مایانا[ویرایش]

کوانا (خط شش) کوانا به معنای تضاد است به معنای صفوف نامناسب انسانی، ناهنجاری‌های روانی، عدم آشنایی بر پزشکی عالم کیهان و ترسان از ورود به جهان تفکرآمیز و فلسفه گرایی و از حرکات و اسرار فیزیک انسانی، عدم توجه به علوم بنیانی و ناآگاهی به اساس روانی و ترسان بر اسرار مجهول یگانی و مجبور کردن انسان به درک آشکار عالم پنهانی که این نیرو متکی بر هفت مایگاه توآ سروده دانایی است.

وستا مایانا (خط شش) وستا مایانا به معنای انهدام اختلالات بی‌معنی و نابود کردن ناهنجاری‌های مبارزه انسان در مرز آشکار و پنهان به درک اندیشه هاست.

کوانا و وستا مایانا مجموعاً با ۸۷۶۵ تکنیک، ترکیب و عکس‌العمل‌سازی می‌باشد.

خط ۷: وایما بتو (پنجهٔ مرگ)[ویرایش]

وایما بتو به معنی پنجه مرگ است. این معنی در گ فو توآ از هفت مایگاه نیایش به سازندگان اندیشه‌ها و دادرسی انسان‌ها به شناخت و بررسی‌های زیربناها و ایجاد انسان به بینش‌ها و دانش هاست. وایما بتو با ۳۳۰۱ تکنیک، ترکیب و عکس‌العمل‌سازی است. پنجهٔ مرگ ابراهیم میرزایی، اوج خشونت انسان و فریاد و طغیان انسان بر ستمگری‌هاست.

پس از خط ۷[ویرایش]

خط ۸: کوگوی ما (آناتوآ پیشرفته-آناتوآ سبز سابق)[ویرایش]

خط ۹: ریکیما (شمشیر)[ویرایش]

خط ۱۰: سای[ویرایش]

۱۵ مرحله[ویرایش]

طبق آیین نامه فدراسیون، گ فو توآ در کل شامل ۱۰ خط و ۱۵ مرحله می‌باشد.

[۵]

مراحل[ویرایش]

همراه تازه وارد: شال سفید

مرحله ۱: قبولی آناتوآ (خط ۱)[ویرایش]

شال سفیدِ خط سبز (شال سفید با نوار سبز در وسط طول شال به عرض ۱ سانتی‌متر.)

مرحله ۲: قبولی آتادو (خط ۲)[ویرایش]

شال سبزِ خط سفید (شال سبز با نوار سفید در وسط طول شال به عرض ۱ سانتی‌متر.)

مرحله ۳: قبولی سوتو (خط ۳)[ویرایش]

شال سبز کامل

مرحله ۴: قبولی سامسامائه (خط ۴) قسمت اول (سیر قهوه ای)[ویرایش]

شال سبزِ خط قهوه ای (شال سبز با نوار قهوه ای در وسط طول شال به عرض ۱ سانتی متر.)

مرحله ۵: قبولی سامسامائه (خط ۴) قسمت دوم[ویرایش]

شال قهوه ای کامل

مرحله ۶: قبولی مایانا (خط ۵) قسمت اول[ویرایش]

شال مشکی رتبه ۱ (دان ۱)

مرحله ۷: قبولی مایانا (خط ۵) قسمت دوم[ویرایش]

شال مشکی رتبه ۲ (دان ۲)

مرحله ۸: قبولی کوآنا (قسمت اول خط ۶)[ویرایش]

شال مشکی رتبه ۳ (دان ۳)

مرحله ۹: قبولی وستا مایانا (قسمت دوم خط ۶)[ویرایش]

شال مشکی رتبه ۴ (دان ۴)

مرحله ۱۰: قبولی وایما بتو (خط ۷)[ویرایش]

شال مشکی رتبه ۵ (دان ۵)

مرحله ۱۱: قبولی کوگوی ما (خط ۸)[ویرایش]

شال مشکی رتبه ۶ (دان ۶)

مرحله ۱۲: قبولی ریکیما (خط ۹)[ویرایش]

شال مشکی رتبه ۷ (دان ۷)

مرحله ۱۳: قبولی سای (خط ۱۰)[ویرایش]

شال مشکی رتبه ۸ (دان ۸)

مرحله ۱۴: ارائه تز فنی[ویرایش]

ابداع و ابتکار ۳۰۰۰ تکنیک، ترکیب و عکس العمل سازی به همراه خواص موجی و دوران به دوران در قالب یک یا چند خط.

شال مشکی رتبه ۹ (دان ۹)

مرحله ۱۵: ارائه تز علمی[ویرایش]

دفاع از پایان نامه خود در حضور هیئت علمی ( استادان دانشکده انشاء تن و روان که تحت نظر کمیته تحقیق و پژوهش سبک فعالیت می کنند.)

شال مشکی رتبه ۱۰ (دان ۱۰)

نکات ویژه[ویرایش]

عرض همه شال‌ها ۹ سانتی‌متر که ۷ سانتی‌متر آن مربوط به مرحله مربوطه و ۱ سانتی‌متر آن در دو طرف به اضافه پشت آن به رنگ سرخ می‌باشد.

نوار رتبه روی شال مشکی، در پایین شال، به رنگ قرمز، به عرض ۱ سانتی متر و به صورت کلاه برعکس 《 آ 》 می‌باشد.

بستن شال سرخ فقط ویژه بنیان‌گذار توآ (پروفسور میرزایی) بوده و به منظور گرامی داشتن و سپاس از زحمات ایشان به کس دیگری اهدا نمی‌شود.

مراسم خون[ویرایش]

مراسم خون: چنین مراسمی به هیچ وجه در دانشکده تن و روان وجود نداشته و دشمنان گ فو توآ اصیل، به علت نداشتن منابع، آسمان ریسمان بافته و چنین مطالب بی‌ربط و خرافات بیهوده را به توآ اصیل نسبت دادند.

[۶]

آرم‌ها[ویرایش]

مشت واره - مَتو[ویرایش]

مشت واره گ فو توآ

  1. هلال قرمز بالای مُشت نشان دهنده فلسفه خون گ‌فو یعنی مبارزه تا آخرین قطره خون در راه آزادی انسان‌ها می‌باشد.
  2. مشت در میان دایرهٔ سیاه، نشان دهندهٔ قیام از دل تاریکی‌ها و پلیدی‌ها و همهٔ آنچه که انسان امروز از خود بیگانه کرده و در بند کشیده‌، می باشد. همچنین مشت نشانه نمی‌باشد، بلکه حالت دفاعی دارد که از شکل آن نیز مشخص است.
  3. هلال سفید زیر مشت نشان دهندهٔ نژاد سفید ایرانی است.
  4. کرهٔ جهان زیر مشت و نقشهٔ ایران در وسط کره به‌عنوان پایگاه گ فو توآ در جهان مشخص شده‌است.

این آرم روی سینه سمت چپ قرار می‌گیرد که مشت نماد حفاظت از قلبی است که تپش آن صدای فکر همراه است.

سیمرغ[ویرایش]

سیمرغ یک افسانه آریایی است و از همان دیرباز صورت افسانه‌ای بر خود گرفته و مقامی والا یافته‌است. در آیین زرتشت و آثار صوفیان ایران به حکیمی یا کامل‌ترین وجود بشری تعبیر شده‌است.

سیمرغ در فرهنگ ایرانیان نماد خرد، دانش و حکمت بوده و در آیین گ فو توآ نیز که برگرفته از فرهنگ اصیل ایران زمین می‌باشد، از تصویر این پرنده استفاده شده که بعد از گذراندن خط ۷، نماد آن بر سمت چپ پیراهن یا کت، روی سینه به جای آرم مشتواره دوخته می‌شود و آرم مشتواره به بازوی چپ انتقال می‌یابد.

اژدها یکی از موجودات افسانه‌ای در فرهنگ‌های جهان است و در اساطیر جهان جایگاه ویژه‌ای دارد. اژدها ماری است افسانه‌ای و بزرگ، با دهانی فراخ و گشاد که همیشه حیوانی نیرومند و سهمگین پنداشته شده و اقوام بسیار معتقد بودند که اژدها خدای طوفان و هوای بد و سیل و دیگر بلایای آسمانی است و طوفان بر اژدها سوار شده، موجب لغزش زمین و زمین لرزه می‌شود. تقربیا همه جا اژدها با شب و تاریکی پیوسته و مربوط بوده‌است. در میان چینی‌ها اژدها نماد سال نو، قدرت، خوبی و خوشبختی و نیروهای مافوق بشری است. یکی از اصلی‌ترین مراسم سال جدید در چین، جشن و پایکوبی اژدهاست که هر ساله اجرا می‌شود. سیمای اژدها در تاریخ اساطیری ایران، در نهایت زشتی و پلشتی است. آن‌ها از نخستین یاران اهریمن می‌باشند. در داستان پهلوانی و اساطیری ایران از گرشاسپ پادشاه پیشدادی فرزند زاب، همچنین از رستم، رودابه و زال، به عنوان پهلوانان اژدها کش نام برده شده‌است.

جهان واره نماد پشت لباس در گ فو توآ نشان از سیاره تن و روان

نشان سیمرغ به انضمام ریکیما (شمشیر) بر گرفته از شاهنامه فردوسی است، شمشیر (ریکیما) در این نشان به یک تعبیر، نشانگر قدرت رزم ایرانیان است و به عنوان سمبل حراست و پاسداری از ارزشهای توآ، توسط راهدان است و اینکه شمشیر از سر سیمرغ گذشته و تا پای او امتداد یافته، نشانگر و بیانگر سر از پا نشناختن راهدان در صعود و پرواز به سوی دانایی است؛ و مهم‌تر از همه آنکه در این نشان، سیمرغ شمشیر را با منقار و چنگال گرفته و به راهدان داد تا راهدان همیشه به یاد داشته باشد که از این هنر رزم ایرانی یعنی گ فو توآ بایستی با چنگ و دندان محافظت کند در اینجا شمشیر به عنوان همان پری است که سیمرغ به زال داد ولی افسوس که سیمرغ و پرش سال‌هاست که فراموش شده‌اند و تو ای همراه بدان که: گ فو توآ راز قوی شدن به برترین نیروهاست پس قوی شو به برترین نیروها، و برترین اندیشه‌ها.

جهان تن و روان - سیاره تن و روان[ویرایش]

گردی آن نشانه زمین که دانشگاه تن و روان است و نوشته آن نیز جهت گردش کره زمین را نشان می‌دهد. شکل این نشان کاملاً شبیه اوتایمی و به همان معناست و محل آن پشت لباس است که یادآور اینست که هر همراه در درون خود باید مبارزه را آغاز کند؛ و به همین دلیل مشت را به جای نقطه انتخاب شده تا نشان دهد مبارزه باید در هر دو جهان انجام شود.

شاهین نمای ترازوی جهان تن و روان نماد اعتدال و قدرت در گ فو توآ

در مورد علت انتخاب این کلمات و شکل آرم، خود نیاز به بحث مفصل و نیاز به پیش نیازهایی است که در اینجا نمی‌گنجد. (ولی می‌توان گفت که انتخاب این کلمات نشانه اتحاد بین‌المللی گ فو توآ می‌باشد.)

همراهان گ فو توآ

همراهان توآ : به مجموعه رزمی کاران سبک رزمی گ فو توآ، همراهان توآ گفته می‌شود.

سلسله مراتب همراهی در سبک توآ

  • همراه : به شاگردان تازه‌کار و مبتدی گفته می‌شود که از شالبند سفید تا قهوه‌ای را شامل می‌شود.
  • راهدان : شالبند مشکی از رتبه ۱ تا ۴ (دان ۱ تا ۴)
  • راهبان : شالبند مشکی از رتبه ۵ تا ۷ (دان ۵ تا ۷)
  • جهانبان : شالبند مشکی رتبه ۸ و به بالا
  • راهبر : عنوان اختصاری شخص اول سبک توآ و رئیس دانشکده انشاء در تمامی دورانهاست. این عنوان تاکنون فقط برای پروفسور میرزایی بکار رفته‌است.

 مازنده برانیم که ارامنگیریم اسودگی ما عدم ماست 

ادامه مطلب


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها